کاهش استراتژیک واردات غرب از چین و پیامدهای آن
دادههای منتشر شده توسط موسسه شورای روابط خارجی (Council on Foreign Relations) نشان میدهد که اهمیت کشور چین به عنوان مبدا اصلی تامین کالا برای خریداران بزرگ غربی، یعنی ایالات متحده آمریکا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا، به طور محسوسی کاهش یافته است. این تغییر رویکرد، عمدتاً ناشی از دو عامل کلیدی است: نخست، اعمال تعرفههای گمرکی متقابل که هزینههای تجارت با چین را افزایش داده و دوم، تلاش فعالانه شرکتها و دولتهای غربی برای متنوعسازی و تغییر ساختار زنجیرههای تامین جهانی به منظور کاهش وابستگی به یک منبع واحد و افزایش تابآوری در برابر اختلالات احتمالی. این روند، فضای جدیدی را برای سایر بازیگران اقتصادی در عرصه بینالمللی ایجاد کرده است.
جنوب شرق آسیا: ستاره نوظهور در سپهر تجارت جهانی
در پی کاهش اتکای غرب به چین، مناطق دیگر جهان، و در راس آنها کشورهای حوزه جنوب شرق آسیا، به سرعت در حال پر کردن خلاء ایجاد شده و تبدیل شدن به منابعی مهم و رو به رشد برای تامین کالاهای مورد نیاز تجارت جهانی هستند. کشورهایی نظیر ویتنام، جمهوری مالزی و پادشاهی تایلند به عنوان جایگزینهای اصلی و جذاب برای تولید و تامین کالا مطرح شدهاند و سهم فزایندهای از سفارشات بینالمللی را به خود اختصاص میدهند. نکته قابل تامل در این میان آن است که بسیاری از این کشورها، علیرغم افزایش ظرفیت تولیدی خود، همچنان برای تامین بخشی از مواد اولیه و قطعات واسطهای مورد نیاز صنایعشان، به چین وابسته هستند که این موضوع پیچیدگیهای خاص خود را به همراه دارد.
تاثیر سیاستهای تعرفهای ایالات متحده بر پویاییهای تجاری منطقه
دولت پیشین ایالات متحده آمریکا، به ریاست جمهوری دونالد ترامپ، با هدف مقابله با آنچه دور زدن تعرفههای اعمال شده بر کالاهای چینی تلقی میشد، تعرفههای بالایی را بر واردات از برخی کشورهای جنوب شرق آسیا نیز وضع کرده بود. این سیاستها با هدف تحت فشار قرار دادن این کشورها و جلوگیری از تبدیل شدن آنها به مسیری برای ورود غیرمستقیم کالاهای چینی به بازار آمریکا دنبال میشد. با این حال، بر اساس گزارش شورای روابط خارجی، این تعرفههای خاص بر کشورهای جنوب شرق آسیا در ابتدای ماه آوریل سال جاری میلادی متوقف شدهاند که این امر میتواند پویاییهای تجاری منطقه را مجدداً دستخوش تغییر کند.
واکنش کشورهای آسیایی به فشارهای تعرفهای و راهکارهای اتخاذ شده
کشورهای مختلف آسیایی در مواجهه با سیاستهای تعرفهای، بهویژه از سوی ایالات متحده، واکنشهای متفاوتی از خود نشان دادهاند. کشورهای فقیرتر این قاره و همچنین آن دسته از کشورهایی که با تراز تجاری نامتوازن با آمریکا مواجه هستند، در تلاش برای کاهش شدت و دامنه تعرفههای پیشنهادی یا اعمال شده، به سمت افزایش خرید کالاهای آمریکایی روی آوردهاند. این اقدام به عنوان یک ابزار دیپلماتیک و اقتصادی برای جلب نظر مساعد طرف آمریکایی و تعدیل سیاستهای تجاری آن کشور تلقی میشود.
مذاکرات تجاری کشورهای قدرتمند آسیایی برای دستیابی به توافقات پایدار
در سوی دیگر، کشورهای ثروتمندتر و صنعتیتر آسیا، نظیر ژاپن، که از اهرمهای فشار و قدرت چانهزنی قویتری در عرصه بینالمللی برخوردار هستند، رویکرد متفاوتی را در پیش گرفتهاند. این کشورها به جای اقدامات واکنشی کوتاهمدت، در حال پیگیری مذاکرات پیچیده و چندجانبه برای دستیابی به توافقهای تجاری جامع و پایدار با شرکای اصلی خود، از جمله ایالات متحده، هستند. پیشبینی میشود که این مذاکرات، با توجه به گستردگی موضوعات و منافع درگیر، فرآیندی زمانبر بوده و احتمالاً تا ماه ژوئیه سال جاری به نتیجه نهایی و ملموسی نخواهند رسید.
***
تحولات اخیر در الگوهای تجارت جهانی، که با کاهش اتکای غرب به چین و ظهور جنوب شرق آسیا به عنوان یک قطب جدید تولید و تامین کالا مشخص میشود، نشاندهنده یک بازآرایی ژئواکونومیک قابل توجه است. این دگرگونی، که ریشه در ترکیبی از عوامل سیاسی (مانند جنگهای تعرفهای) و استراتژیهای اقتصادی (مانند متنوعسازی زنجیره تامین) دارد، فرصتهای بیسابقهای را برای کشورهای جنوب شرق آسیا جهت تسریع رشد اقتصادی و صنعتی شدن فراهم آورده است. با این حال، چالشهایی نظیر وابستگی به مواد اولیه چینی و لزوم ارتقای زیرساختها و ظرفیتهای تولیدی همچنان وجود دارد.
واکنشهای متفاوت کشورهای آسیایی، از خرید کالاهای آمریکایی توسط کشورهای آسیبپذیرتر تا مذاکرات تجاری پیچیده توسط قدرتهای اقتصادی منطقه، بیانگر پیچیدگی و چندلایه بودن این فرآیند است. توقف برخی تعرفهها از سوی آمریکا میتواند فضا را برای تنفس و تجدید ساختار فراهم کند، اما چشمانداز بلندمدت تجارت جهانی همچنان تحت تاثیر رقابتهای استراتژیک و تلاش برای دستیابی به امنیت و تابآوری بیشتر در زنجیرههای ارزش خواهد بود. موفقیت کشورهای جنوب شرق آسیا در این محیط جدید، به توانایی آنها در جذب سرمایهگذاری، توسعه فناوری، و مدیریت هوشمندانه روابط تجاری بینالمللی بستگی خواهد داشت. این روند، گواهی بر پویایی مستمر اقتصاد جهانی و اهمیت انطباقپذیری در برابر تغییرات است.