علیرضا رحیم، مدیرعامل شرکت فولاد هرمزگان، در تحلیلی راهبردی نسبت به پایان دوران سودآوری صرفاً مبتنی بر افزایش ظرفیت و تولید انبوه در صنعت فولاد هشدار داده است. وی با اشاره به فشار فزاینده هزینههای انرژی و الزامات زیستمحیطی، تنها مسیر بقای پایدار بنگاههای فولادی را حرکت تدریجی به سمت تولید محصولات با ارزش افزوده بالا و فولادهای پیشرفته دانسته است. این مدیر صنعتی با ترسیم یک نقشه راه سه مرحلهای، بر لزوم تغییر پارادایم از «رقابت حجمی» به «توان فناورانه» تأکید میکند.
بنبست استراتژیهای سنتی در سایه محدودیتهای انرژی
صنعت جهانی فولاد در حال تجربه یک دگردیسی عمیق و تاریخی است که قواعد بازی را به کلی تغییر داده است. در دهههای گذشته، فرمول موفقیت برای اکثر فولادسازان بر پایه «صرفههای ناشی از مقیاس» و افزایش بیوقفه ظرفیت تولید بنا شده بود؛ اما شواهد بازار نشان میدهد که این الگو به پایان خط کارآیی خود رسیده است. رشد تقاضا برای فولادهای معمولی و ساختمانی کند شده و همزمان، هزینههای سربار تولید به شدت افزایش یافته است. نوسانات قیمت حاملهای انرژی، سختگیریهای بینالمللی در خصوص انتشار کربن و الزامات سختگیرانه زیستمحیطی، حاشیه سود شرکتهایی را که صرفاً بر کمیت تمرکز دارند، میبلعد. در چنین اتمسفری، اصرار بر رقابت حجمی نه تنها مزیت محسوب نمیشود، بلکه ریسکهای اقتصادی بنگاه را تشدید کرده و سرمایهها را در معرض فرسایش قرار میدهد.
منطق اقتصادی متفاوت در بازار محصولات پیشرفته
در نقطه مقابل استراتژی تولید انبوه، بازار فولادهای پیشرفته و با ارزش افزوده بالا قرار دارد که از منطق اقتصادی کاملاً متفاوتی پیروی میکند. این محصولات که خوراک اصلی صنایع پیشران نظیر خودروسازی، حملونقل مدرن و سازههای مهندسی پیچیده هستند، علاوه بر نرخ رشد تقاضای بالاتر، ثبات سودآوری بیشتری را نیز تضمین میکنند. تولید این رده از محصولات به دلیل پیچیدگیهای فنی و نیاز به دانش مهندسی عمیق، موانع ورود بالایی دارد و همین امر، یک حاشیه امن رقابتی پایدار برای تولیدکنندگان ایجاد میکند. بنابراین، حرکت به سمت فولادهای آلیاژی و مستحکم، یک انتخاب فانتزی نیست، بلکه پاسخی کاملاً عقلانی و اقتصادی به تغییر ساختار تقاضا در بازارهای جهانی محسوب میشود.
الگوی موفقیت گامبهگام؛ درسهایی از تجربه پوسکو
بررسی تجربه غولهای فولادی جهان نشان میدهد که تغییر مسیر از کمیت به کیفیت، نیازمند یک برنامه بلندمدت و تدریجی است و با تصمیمات هیجانی محقق نمیشود. به عنوان نمونه، شرکت «پوسکو» کره جنوبی که اکنون پیشگام فولادهای پیشرفته است، این جایگاه را یکشبه کسب نکرد. این شرکت فرآیند تحول خود را ابتدا با تثبیت کیفیت در فولادهای معمولی و ارتقای دقیق کنترل فرآیندها آغاز کرد. در مراحل بعد، توسعه گریدهای خاص با استحکام بالاتر در دستور کار قرار گرفت و در نهایت، با سرمایهگذاری سنگین در مهندسی محصول و ایجاد پیوند استراتژیک با خودروسازان، توانست خود را به عنوان یک شریک فناورانه تثبیت کند. این تجربه ثابت میکند که تولید فولاد پیشرفته بیش از آنکه یک پروژه فنی باشد، یک تصمیم کلان اقتصادی و سازمانی است که نیازمند ارتقای همزمان تجهیزات و دانش فنی است.
نقشه راه سه مرحلهای برای ورود به باشگاه فناوران
از منظر راهبردی، مسیر تبدیل شدن یک کارخانه فولادی معمولی به یک بنگاه فناورانه را میتوان در سه گام اصلی تعریف کرد. گام نخست، مرحله «آمادهسازی و کاهش ریسک» است که بر تثبیت کیفیت محصولات جاری و بهبود کنترل فرآیندها تمرکز دارد. گام دوم، «ورود هدفمند» نام دارد که شامل توسعه سبد محصولات ویژه و آغاز تعامل فنی نزدیک با مصرفکنندگان صنعتی است. در نهایت، گام سوم مرحله «یکپارچهسازی و نوآوری» است که در آن فولادساز به زنجیره ارزش جهانی متصل شده و نقش یک بازیگر نوآور را ایفا میکند. در این مرحله، مرز میان تولیدکننده و مصرفکننده کمرنگ شده و فولادساز به شریک تکنولوژیک صنایع پاییندستی تبدیل میشود.
ضرورت انتخاب مسیر میانی برای فولادسازان ایرانی
برای صنعت فولاد ایران و سایر کشورهای در حال توسعه، این تغییر پارادایم همزمان یک فرصت طلایی و یک چالش بزرگ است. ادامه وابستگی صرف به تولید فولادهای عمومی (شمش و میلگرد معمولی) در شرایطی که یارانه انرژی رو به کاهش است، ریسک اقتصادی بالایی دارد. از سوی دیگر، جهش شتابزده به سمت محصولات هایتک بدون زیرساخت لازم نیز میتواند به اتلاف منابع منجر شود. بنابراین، هوشمندانهترین استراتژی، انتخاب یک «مسیر میانی و تدریجی» است. مدیران این صنعت باید با شناخت دقیق مزیتهای نسبی و تحلیل واقعبینانه، سبد محصولات خود را بازتعریف کنند. تعیین سهم منطقی برای محصولات ویژه، توازن میان تأمین نیاز داخل و صادرات، و اولویتبندی بازارها، تصمیمات کلیدی هستند که آینده شرکتها را رقم میزنند. آنهایی که بتوانند خود را با قواعد جدید بازی تطبیق دهند، برندگان آینده صنعت فولاد خواهند بود.
***
حرکت از مدل کسبوکار «تولید انبوه کالا (Commodity)» به سمت «محصولات تخصصی (Specialty)»، راهکاری کلاسیک برای فرار از تله رقابت قیمتی است. در بازار کالاهای عمومی، تعیینکننده قیمت بازار جهانی است و تولیدکننده قدرت قیمتگذاری ندارد، اما در محصولات پیشرفته، حاشیه سود بالاتر بوده و مشتری برای «کیفیت و مهندسی» هزینه میکند. تحلیل یادداشت مدیرعامل فولاد هرمزگان نشان میدهد که صنعت فولاد ایران برای حفظ سودآوری دلاری خود، چارهای جز ارتقای تکنولوژیک و ورود به زنجیره تأمین صنایع مدرن ندارد، زیرا مزیت «انرژی ارزان» که سالها پیشران این صنعت بود، به تدریج در حال رنگ باختن است.