چین طی چهار دهه اخیر با رشد حیرتانگیز اقتصادی و برنامهریزیهای استراتژیک، توانسته از رتبه دوم به جایگاه نخست تولید جهانی صعود کند. این کشور با افزایش سهم خود از…
چین طی چهار دهه اخیر با رشد حیرتانگیز اقتصادی و برنامهریزیهای استراتژیک، توانسته از رتبه دوم به جایگاه نخست تولید جهانی صعود کند. این کشور با افزایش سهم خود از تولید جهانی از ۵ درصد در سال ۱۹۸۰ به ۳۰ درصد در سال ۲۰۲۳، نقش کلیدی در تحول ساختار اقتصادی جهان ایفا کرده است. عضویت در سازمان تجارت جهانی (WTO) بهعنوان نقطه عطفی در تاریخ اقتصادی این کشور، مسیر ورود چین به بازارهای جهانی و تثبیت سلطه آن در صنعت و تولید را هموار کرد. اکنون سؤال این است که آیا چین میتواند این جایگاه را حفظ کند یا ظهور فناوریهای نوین نظم اقتصادی جدیدی رقم خواهد زد؟
*صعود چین به رتبه نخست تولید جهانی؛ یک تحول ساختاری
چین طی چهار دهه گذشته با برنامهریزیهای هوشمندانه در عرصه تولید صنعتی توانسته جایگاه رهبر تولید جهانی را به خود اختصاص دهد. پیش از سال ۲۰۰۹، ایالات متحده همچنان بر این بخش تسلط داشت، اما تحول چشمگیر اقتصادی چین باعث شد نظم اقتصادی جهان تغییر کند و این کشور از ایالات متحده پیشی بگیرد.
با تثبیت جایگاه خود بهعنوان قطب اصلی تولید جهانی، چین امروز بهطور رسمی موتور محرکه اقتصاد دنیا شناخته میشود.
*رشد شگفتانگیز اقتصادی؛ از ۱۳۴ میلیارد تا ۴.۸ تریلیون دلار
بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۲۳، اقتصاد تولیدی چین شاهد تحولی عظیم بود. در این بازه زمانی، ارزش تولید صنعتی این کشور با رشدی خیرهکننده از ۱۳۴ میلیارد دلار به ۴.۸ تریلیون دلار رسید. این جهش ۳۵ برابری، سهم چین از تولید جهانی را از تنها ۵ درصد به ۳۰ درصد افزایش داد.
در عین حال، سهم ایالات متحده در این بخش، که روزی ۲۱ درصد بود، به تدریج کاهش یافت و به ۱۷ درصد رسید. این تغییرات، سیگنالی روشن از دگرگونی در نظم اقتصادی جهانی است که از قدرتگیری شرق و کاهش نسبی تسلط غرب حکایت دارد.
*عضویت در WTO؛ نقطه عطفی در تاریخ توسعه اقتصادی چین
سال ۲۰۰۱، زمانی که چین به سازمان تجارت جهانی (WTO) پیوست، یکی از تحولات اساسی اقتصاد این کشور رقم خورد. این عضویت، امکان دسترسی آزادتر و بیسابقه به بازارهای جهانی را فراهم کرد و همزمان، راه را برای جذب سرمایهگذاریهای خارجی و توسعه زیرساختهای تولیدی چین هموار ساخت.
چین با بهرهگیری بهینه از نیروی کار ارزان و منابع گسترده داخلی، توانست در بازهای کوتاه یک جهش بزرگ در تولید و صادرات جهانی ایجاد کند. این رخداد راه را برای تسلط اقتصادی چین در عرصه بینالمللی باز کرده و تعادلی تازه در قدرت اقتصادی ایجاد کرد.
*رقابت ادامهدار؛ برخورد چین با موج فناوریهای جدید
در حالی که چین امروز سهمی عظیم معادل ۳۰ درصد از اقتصاد تولید جهانی را در اختیار دارد، ایالات متحده بهعنوان پیشتاز فناوریهای نوین و مبتکر صنایع پیشرفته همچنان رقیبی جدی محسوب میشود. پیشرفتهای فناورانه نظیر هوش مصنوعی، رباتیک، و فناوریهای پایدار، تهدیدی بالقوه برای سلطه فعلی چین در میدان جهانی هستند.
برخی دیگر از کشورهای نوظهور نیز با محوریت نوآوری و بهرهگیری از فناوریهای پیشرفته، در حال آمادهسازی زیرساختهای خود برای ورود به رقابت تولید جهانی هستند.
*چالش آینده: آیا چین جایگاه رهبری خود را حفظ میکند؟
گرچه چین توانسته است با برنامهریزی استراتژیک و توسعه مداوم، سلطه خود را در تولید جهان تثبیت کند، اما رقابت جهانی در حوزههای نوآوری صنعتی و محیط زیستی میتواند روند تحولات اقتصادی را دگرگون کند.
این وضعیت پرسشی کلیدی را مطرح میکند: آیا چین میتواند در مواجهه با تغییرات ساختاری و فناوریهای نوظهور، جایگاه خود را برای آینده حفظ کند یا وارد دورهای از چالشهای تازه خواهد شد که زمینه را برای حضور بازیگرانی نوین فراهم میکند؟
**چین با تکیه بر برنامههای بلندمدت، سیاستهای اقتصادی هدفمند، و استفاده بهینه از نیروی کار، طی دهههای اخیر توانسته مسیر تحول اقتصاد جهانی را تغییر داده و به قطب تولید صنعتی دنیا تبدیل شود. دادههای آماری نشان از رشد بیسابقه سهم این کشور در تولید جهانی دارد که از ۵ درصد در دهه ۱۹۸۰ به ۳۰ درصد رسیده است.
هرچند موقعیت فعلی چین بر اساس شواهد و آمارها مستحکم به نظر میرسد، اما رقابت در زمینه فناوریهای نوین و تغییرات ساختاری در خطوط تولید ممکن است چشماندازهای تازهای را برای اقتصاد جهانی ایجاد کند. آینده تولید جهانی در گرو توانایی چین برای حفظ جایگاه خود در شرایط رقابتیتر و عملکرد سایر بازیگران اقتصادی است که بهدنبال تحقق سهم بیشتری از این بازی هستند.