بحران سودآوری در صنعت فولاد ایران؛ از قله موفقیت تا دره چالش‌های ساختاری صنعت پیشران

توسط

*دستاوردهای یک دهه؛ نقش پیشران صنعت فولاد در توسعه ملی

صنعت فولاد ایران در مسیر یک دهه گذشته، نقشی حیاتی و استراتژیک در پیشبرد توسعه صنعتی کشور ایفا کرده است. این صنعت در شرایطی که کشور با محدودیت‌های گسترده داخلی و فشارهای بین‌المللی دست و پنجه نرم می‌کرد، توانست جایگاه خود را به عنوان موتور محرک اقتصاد ملی تثبیت کند. فولادسازان ایرانی با اتخاذ استراتژی‌های هوشمندانه، نه تنها بازار داخلی را در برابر نوسانات حفظ کردند، بلکه نقش کلیدی در توسعه زیرساخت‌های حیاتی کشور داشتند.

*سرمایه‌گذاری زیرساختی؛ از راه‌آهن تا شبکه‌های انرژی

بنگاه‌های بزرگ فولادی کشور با سرمایه‌گذاری‌های کلان در پروژه‌های زیرساختی، تأثیر مستقیمی بر توسعه شبکه راه‌آهن، تأسیسات برق، سیستم‌های آبرسانی و خطوط انتقال گاز داشته‌اند. این سرمایه‌گذاری‌ها نه تنها به بهبود زیرساخت‌های ملی کمک کرد، بلکه زمینه‌ساز ایجاد اشتغال گسترده و رونق اقتصادی در مناطق مختلف کشور شد. همچنین، تقسیم سود حداکثری این شرکت‌ها نقش مؤثری در حل بخشی از مشکلات مالی صندوق‌های بازنشستگی ایفا کرد که با بحران‌های ساختاری مواجه بودند.

*ارزآوری در دوران تحریم؛ راهبرد بقا و توسعه

در شرایط تحریم‌های بین‌المللی، صنعت فولاد به یکی از منابع اصلی ارزآوری کشور تبدیل شد. این دستاورد حاصل تنوع‌بخشی هوشمندانه به سبد دارایی‌ها، سرمایه‌گذاری مستمر در حوزه‌های نوآوری و شرکت‌های دانش‌بنیان، و بهبود چشمگیر بهره‌وری تولید بود. برخلاف تصور رایج که رشد سودآوری را صرفاً به افزایش نرخ ارز نسبت می‌داد، واقعیت این است که فولادسازان با اتکا به راهبردهای بلندمدت و مدیریت حرفه‌ای، مسیر پایداری را طی کردند.

*زنگ خطر سودآوری؛ بررسی صورت‌های مالی 4 سال اخیر

تحلیل دقیق صورت‌های مالی شرکت‌های فولادی در 4 سال گذشته، تصویری نگران‌کننده از روند نزولی سودآوری این صنعت ارائه می‌دهد. کاهش حاشیه سود به کمتر از نصف در این دوره، نشان‌دهنده بروز چالش‌های ساختاری و محیطی جدی است که توان رقابتی و سرمایه‌گذاری این بنگاه‌ها را تهدید می‌کند. این وضعیت باید به عنوان هشداری جدی برای سیاست‌گذاران اقتصادی و مدیران صنعتی کشور تلقی شود.

*بحران انرژی؛ 450 میلیون دلار خسارت از خاموشی‌های مکرر

ناترازی شدید در بخش انرژی به یکی از چالش‌های اساسی صنعت فولاد تبدیل شده است. بر اساس گزارش انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران، خاموشی‌های مکرر خطوط تولید در فصول تابستان و زمستان سال 1403، منجر به کاهش تولید بیش از 1 میلیون تن فولاد شده است. این میزان کاهش تولید تخمینی معادل 450 میلیون دلار عدم‌النفع درآمد مستقیم به صنعت وارد کرده و تأثیر منفی قابل توجهی بر برنامه‌های تولید و صادرات داشته است.

*رقابت جهانی؛ تأثیر جنگ اوکراین بر بازارهای صادراتی

جنگ اوکراین و تحریم‌های وضع شده علیه فولادسازان روسی، تعادل بازارهای جهانی فولاد را به هم ریخته است. این وضعیت منجر به ایجاد مازاد عرضه در بازارهای هدف صادراتی ایران شده و فشار رقابتی شدیدی بر قیمت‌های صادراتی وارد کرده است. پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که تولیدکنندگان چینی در سال میلادی جدید مجبور به کاهش ظرفیت تولید به زیر 1 میلیارد تن خواهند شد. همچنین، سیاست‌های تعرفه‌ای دولت ترامپ احتمالاً رقابت صادراتی را تشدید خواهد کرد. شرکت نیپون ژاپن پیش‌بینی کرده که با کاهش 43 درصدی سود مواجه شود.

*بحران تأمین مالی؛ نرخ اوراق اخزا به 36 درصد رسید

رشد شدید نرخ تأمین مالی در بازار داخلی، چالش دیگری برای صنعت فولاد محسوب می‌شود. این افزایش که ناشی از فشار عرضه اوراق دولتی در بازار سرمایه است، نرخ اوراق اخزا را به سطح بی‌سابقه 36 درصد رسانده است. تأثیر این وضعیت بر هزینه‌های مالی شرکت‌های بزرگ بسیار چشمگیر بوده، به طوری که هزینه مالی فولاد مبارکه در سال 1403 با رشد 55 درصدی مواجه شده است.

*رکود تورمی؛ معمای کاهش تقاضا و افزایش هزینه‌ها

پدیده رکود تورمی از دو جهت صنعت فولاد را تحت فشار قرار داده است. از یک سو، کاهش تقاضای داخلی و عدم رشد قیمت محصولات متناسب با تورم، درآمدها را محدود کرده است. از سوی دیگر، هزینه‌های دستمزد و سربار تولید با شیبی تندتر از نرخ تورم افزایش یافته‌اند. در حالی که تورم رسمی سال 1403 معادل 32.5 درصد و رشد نرخ دلار حدود 80 درصد بوده، میانگین رشد قیمت محصولات فولادی تنها بین 11 تا 18 درصد ثبت شده است.

*نرخ‌گذاری دستوری انرژی؛ 34 درصد از هزینه‌های تولید

سیاست نرخ‌گذاری انرژی در کشور که بر اساس نیازهای بودجه‌ای دولت و تصمیمات سازمان برنامه و بودجه اتخاذ می‌شود، فشار قابل توجهی بر صنعت فولاد وارد کرده است. افزایش مستمر نرخ خوراک گاز و ضریب محاسبه آن برای صنایع فولادی، سهم انرژی از هزینه‌های تولید را به سطوح بالایی رسانده است. بر اساس صورت‌های مالی 12 ماهه فولاد مبارکه، سهم انرژی از هزینه‌های تبدیل این شرکت در سال 1403 به 34 درصد رسیده که البته نسبت به 38 درصد سال قبل کاهش نشان می‌دهد.

*شکست سیاست دلارزدایی؛ واقعیت سودآوری فولادسازان

نتایج مالی سال 1403 به وضوح ادعاهای مطرح شده درباره وابستگی سود فولادسازان به رشد نرخ ارز را رد می‌کند. از میان 13 شرکت بزرگ زنجیره فولاد کشور، تنها 4 شرکت توانسته‌اند با وجود تورم 32 درصدی و دو برابر شدن نرخ ارز، سود خود را افزایش دهند. وضعیت 9 شرکت دیگر نسبت به سال قبل بدتر شده است. این آمار نشان می‌دهد که برخلاف ادعای منتقدان، فولادسازان نه تنها از جهش ارزی منتفع نشده‌اند، بلکه با چالش‌های جدی در حفظ سودآوری مواجه هستند.

*توزیع رانت در پایین‌دست؛ نتیجه قیمت‌گذاری دستوری

سیاست‌های قیمت‌گذاری دستوری و عرضه محصولات فولادی با قیمت‌های پایین‌تر از نرخ‌های جهانی در بورس کالا، منجر به ایجاد و توزیع گسترده رانت در بخش پایین‌دست بازار شده است. تعیین قیمت پایه محصولات بر اساس نرخ ترجیحی، در عمل خریداران فولاد در بورس کالا را به منتفعان اصلی این سازوکار تبدیل کرده، در حالی که تولیدکنندگان با محدودیت‌های فزاینده مواجه شده‌اند.

***

بحران سودآوری صنعت فولاد ایران، فراتر از یک چالش بخشی، نشان‌دهنده بحران عمیق‌تر در سیاست‌گذاری اقتصادی کشور است. وقتی صنعتی که نقش پیشران اقتصاد ملی را ایفا می‌کند با کاهش بیش از 50 درصدی حاشیه سود مواجه می‌شود، این زنگ خطری برای کل ساختار اقتصادی محسوب می‌شود. سیاست‌های نرخ‌گذاری دستوری انرژی، و عدم توجه به واقعیت‌های بازار جهانی، نه تنها توان رقابتی صنعت را تضعیف کرده، بلکه ظرفیت سرمایه‌گذاری و توسعه آینده را نیز به خطر انداخته است.

چنانچه مقرر است به دلیل محدودیت‌های اقتصادی روند فعلی ادامه یابد باید با نگاه منطقی به شرکت‌های بزرگ اجازه داد تا حداقل قیمت تمام شده محصولات رو محاسبه و با نرخ سود معقول مشروع محصولات خود را در بازار و یا بورس کالا عرضه کنند. همچنین شایسته است شرکتها بجای ماراتون تولید و صادرات برخی سیاست‌های مثلت بهینه تولید را برای حداکثر سود و کارایی در دستور کار قرار دهند؛ در بسیاری موارد تولید بیشتر منجر به زیان یک شرکت تولیدی می‌شود و هزینه، کیفیت و زمان یک نقطه سر به سر دارد که خروج از این فضا شرکت‌های بزرگ را زیانده می‌کند. البته باید در نظر کرفت تلاشهای مدیران و پرسنل محترم شرکتها برای ارتقاء بهره‌وری جهادگونه بوده است.

نرخ‌گذاری انرژی نیز باید مقرون به صرفه باشد؛ چراکه شرکتهای ما در تلاش برای تکمیل زنجیره ارزش تکنولوژی‌ و ماشین‌آلات بیشتری به خدمت گرفته‌اند که خود مصرف انرژی را افزایش می‌دهد ولی نتیجه این موضوع در سود ملی و رقابت‌های بین‌المللی نهفته است و یادآوری این مساله لازم است که خط انتقال آب از جنوب به فلات مرکزی و همچنین احداث نیروگاه‌های برق توسط دست توانمند صنایع پیشران ما باعث افتخار ملی و شگفتی بین‌المللی است.

نکته دیگر اینکه در صنایع پیشران باید به فکر نوسازی صنایع هم بود و بکارگیری تکنولوژی روز یک نیاز مبرم و فوری مانند اکسیژن است. به ذوب آهن نگاه کنید، سال‌ها در خدمت به منافع ملی به همین شکل مانده است. خوب فکر می‌کنید چه چیز باعث هدایت سرمایه به آینده ذوب آهن می‌شود. استهلاک ماشین آلات رهیافتی برای بروزرسانی تکنولوژی در سرفصل‌های مالی است. اگر نگاه ما بجای مدیریت مالی نگاه یک حساب نویس باشد اوضاع بهبود نمی‌یابد. وقتی شما به سرفصل‌ها نگاه می‌کنید باید نگاهی به آینده صنعت هم داشته باشید. اعمال نرخ‌گذاری قیت تمام شده و محاسبه تامین سرمایه لازم برای نوسازی این شرکت عظیم یک ضرورت جدی است و لازمه آن بروزرسانی دارایی‌ها و تعریف پروژه‌های جدید به روز است.

تورم معمولاً به عنوان مالیات خاموش شناخته می‌شود و باید فکری برای کاهش نرخ سرمایه و تخفیفات برای صنایع مادر بود. در نهایت گسترش برد فضایی جغرافیایی در ابعاد تولید و فروش یک نیاز ضروری است و باید نگاهی یکپارچه به راه‌حل‌ها داشت.

رجاء واثق دارد که مدیران شریف و پرتلاش کشور ما بر همه چالش‌ها غلبه می‌کنند و آینده‌ای درخشان را برای کشور رقم می‌زنند.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

پیام بگذارید

اطلس اقتصاد