تاریخ مالی جهان بارها نشان داده هنگامیکه عموم مردم به بازارهای تخصصی هجوم میبرند، چرخه صعودی رو به پایان است. داستان معروف «پسرک واکسی» در سال ۱۹۲۹، که الهامبخش تصمیم تاریخی «جوزف کندی» برای خروج از بورس شد، امروز با نشانههایی مشابه در بازار طلا تکرار میشود؛ از صفهای خرید در ژاپن تا کمبود فیزیکی طلا در کرهجنوبی. روانشناسی این رفتار جمعی معمولاً پایان فاز رشد و آغاز مرحله اصلاح را رقم میزند.
موج جدید طلا؛ فشار تقاضا از شرق آسیا
در ماههای اخیر، شرکتهای ژاپنی مانند Tanaka Kikinzoku کاهش ظرفیت عرضه و تعطیلی فروش برخی محصولات را اعلام کردهاند، زیرا هجوم مردم برای خرید شمش و سکه بیسابقه شده است. در کرهجنوبی، بانکها به دلیل کمبود ذخیره طلا، بازخریدها را کاهش دادهاند و بازار نقدی عملاً قفل شده است. این رفتار نشان میدهد مردم از نوسانات پول ملی و بدهی جهانی گریزاناند و فلز زرد را پناهگاه مالی میدانند.
اما تاریخ هشدار میدهد چنین هیجانهایی غالباً در پایان مسیر صعودی رخ میدهد. وقتی خریداران غیرحرفهای به طور گسترده وارد چرخه میشوند، فشار خرید کوتاهمدت، نرخ رشد را سریعتر میکند اما پایهای برای استمرار آن نیست.
تحلیل روند و پیشبینی قیمت
در افق میانمدت تا پایان سال ۲۰۲۵، سه عامل کلیدی میتواند مسیر طلا را تعیین کند:
۱. سیاست انقباضی بانکهای مرکزی؛ ادامه افزایش نرخ بهره در آمریکا و اروپا جذابیت داراییهای غیرمولد را کاهش میدهد.
۲. کاهش سرعت خرید چین و هند؛ پس از اشباع تقاضای فیزیکی، احتمال تثبیت یا افت قیمت وجود دارد.
۳. ریسکهای ژئوپلیتیک پایدار؛ در صورت بحران سیاسی یا جنگ، طلا ممکن است موقتاً تا سطوح جدیدی اوج بگیرد.
پیشبینی محتمل: در کوتاهمدت، نوسان صعودی ادامه دارد، اما پس از ورود عمومی سرمایهگذاران خرد، احتمال آغاز اصلاح آرام تا محدودههای کف بنیادی زیاد است. این رفتار کلاسیک دورههای اشباع است.
پس از طلا؛ پاشنه چرخ سرمایه به کدام سو میچرخد؟
وقتی طلا از فاز رشد خارج شود، جریان نقدی به بازارهایی منتقل میشود که هم پناهگاه نسبی هستند و هم بازده بالقوه دارند. سه مقصد بعدی سرمایه احتمالاً عبارتاند از:
۱. نقره و فلزات صنعتی با کاربرد فناورانه؛ مانند مس و لیتیوم، که وابسته به رشد صنایع سبز و خودروهای برقیاند.
۲. داراییهای واقعی با بازده پایدار؛ مثل زمین صنعتی، انرژیهای تجدیدپذیر و سهام شرکتهای ESG محور.
۳. رمزارزهای باثبات و توکنهای مبتنی بر دارایی واقعی؛ در قالب کریپتوهای دارای پشتوانه طلا یا نفت، که جذابیت جدید برای حفظ ارزش دارند.
جهان پس از اشباع طلا احتمالاً وارد دورهای میشود که ترکیب فناوری، انرژی سبز و داراییهای ملموس محور رشد جدید است؛ همان چرخش از «پناهگاه» به «بهرهوری».
***
همانطور که جوزف کندی با شنیدن سخنان پسرک واکسی درک کرد که مردم عادی آخرین موج خریداران پیش از سقوطاند، صفهای طولانی خریداران طلا در ژاپن و کرهجنوبی نیز میتواند نشانهای از پایان چرخه صعود فعلی باشد. پس از آن، مسیر سرمایه احتمالاً به سمت بازارهایی میچرخد که نه صرفاً حفظ ارزش، بلکه تولید ارزش جدید را نمایندگی میکنند؛ فلزات فناورانه، صنایع سبز و توکنهای با پشتوانه واقعی.