منیژه غلامرضایی، معاون برنامهریزی و توسعه شرکت تهیه و تولید مواد معدنی ایران (ایمپاسکو)، در تحلیلی جامع به بررسی جایگاه زنان در صنعت معدن پرداخته است. وی معتقد است حضور زنان در این صنعت در حال گذار از یک وضعیت «نمادین» به «نقشآفرینی تعیینکننده» است. طبق دیدگاههای مطرح شده، تحقق توسعه پایدار معدنی بدون بهرهگیری از ظرفیت مدیریتی زنان و تغییر رویکرد از استخراج صرف به مولفههای زیستمحیطی و اجتماعی (ESG) امکانپذیر نخواهد بود. آمارهای کیفی نشان میدهد اراده مدیریتی بیش از موانع ساختاری در این تحول نقش دارد.
همسویی توانمندی زنان با الزامات توسعه پایدار
بخش معدن به عنوان ستون فقرات اقتصاد ملی، نیازمند تغییری بنیادین در نگرشهای مدیریتی است. رویکرد سنتی «استخراج حداکثری» جای خود را به مفهوم جامع «توسعه پایدار» داده است. این مفهوم سه ضلع اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی را در بر میگیرد. مدیران زن به دلیل برخورداری از ویژگیهایی نظیر مدیریت مشارکتی و حساسیتهای اجتماعی، کاتالیزورهای اصلی این تغییر هستند. حضور آنان در سطوح تصمیمگیری موجب افزایش شفافیت، ارتقای فرهنگ ایمنی و کاهش تعارضات با جوامع محلی میشود. تجربه کشورهای معدنی پیشرو مانند استرالیا و کانادا ثابت کرده است که مدیریت زنان تعادل میان سود اقتصادی و حفظ محیطزیست را تضمین میکند.
تقابل موانع ساختاری با اراده مدیریتی
حضور بانوان در معادن ایران هنوز یک استثنا محسوب میشود و تبدیل به قاعده نشده است. این وضعیت ناشی از دو عامل موانع ساختاری و ضعف اراده مدیریتی است. موانع عینی شامل قوانین کار نامتناسب، شرایط سخت اقلیمی و کمبود امکانات رفاهی در سایتهای دورافتاده است. با این حال، غلامرضایی معتقد است وزن «اراده مدیریتی» در حل این چالشها سنگینتر است. اگر مدیران ارشد از نگاه ویترینی عبور کنند و به تخصص زنان اعتماد کنند، موانع زیرساختی نیز قابل رفع هستند. زنان در بخش معدن قربانی ناتوانی خود نیستند، بلکه قربانی کمباوری در لایههای مدیریتی شدهاند.
خلأ شاخصهای عدالت جنسیتی در نظام آماری
یکی از چالشهای اساسی در مسیر توسعه، فقدان شاخصهای مدون برای سنجش عدالت جنسیتی در شرکتهای معدنی است. در حال حاضر تمرکز برنامههای توسعه صرفاً بر شاخصهای کمی تولید، صادرات و سرمایهگذاری است. فقدان دادههای تفکیکشده جنسیتی و ابهام در نهاد متولی پایش، باعث شده تا ارزیابی دقیقی از وضعیت زنان وجود نداشته باشد. با این حال، ورود استانداردهای نوین مانند ESG (محیطزیست، اجتماع و حاکمیت) به ادبیات معدنی کشور، زمینه را برای تغییر فراهم کرده است. تعریف این شاخصها گام ضروری بعدی برای گذار به سمت معدنکاری مدرن و استاندارد است.
استراتژی تعامل فرهنگی در مناطق دورافتاده
اشتغال زنان در مناطق معدنی دورافتاده با چالشهای پیچیده فرهنگی و اجتماعی روبروست. شرکت ایمپاسکو استراتژی «گسترش تدریجی همراه با احترام به فرهنگ بومی» را جایگزین تقابل کرده است. اعزام مدیران زن به مأموریتهای عملیاتی و بازدیدهای میدانی، به صورت غیرمستقیم ذهنیت کارکنان مرد و جامعه محلی را تغییر میدهد. ایجاد زیرساختهای اقامتی امن برای بانوان در سایتهای معدنی از دیگر اقدامات عملیاتی است. این رویکرد باعث میشود حضور زنان نه به عنوان یک تحمیل سازمانی، بلکه به عنوان یک واقعیت حرفهای پذیرفته شود.
تغییر ماهیت معدن از زور بازو به دانش فنی
تصویر سنتی معدن به عنوان یک محیط کاملاً مردانه و متکی بر نیروی فیزیکی در حال دگرگونی است. ورود فناوریهای نوین، هوشمندسازی و مدیریت ریسک، ماهیت مشاغل معدنی را تغییر داده است. برای تثبیت این تغییر، نظام دانشگاهی باید با معرفی الگوهای موفق زن، ذهنیت دانشجویان را اصلاح کند. همزمان، شرکتهای بزرگ باید مسیر ارتقای زنان به لایههای تصمیمساز را هموار کنند. صنعت معدن زمانی از انحصار جنسیتی خارج میشود که زنان علاوه بر بدنه کارشناسی، در کرسیهای هیئتمدیره و کمیتههای راهبردی حضور یابند.
واقعیت نقشآفرینی زنان در ساختار ایمپاسکو
نقد حضور نمادین زنان در شرکتهای دولتی تا حدی وارد است، اما ایمپاسکو در سالهای اخیر این رویه را تغییر داده است. هماکنون مدیریتهای کلیدی نظیر «برنامهریزی و توسعه» و «حسابرسی داخلی» این شرکت بر عهده بانوان است. این جایگاهها کاملاً اجرایی، فنی و اثرگذار در تصمیمات کلان هستند. نقش زنان در این مجموعه از سطح مشورتی فراتر رفته و به سطح راهبری پروژهها رسیده است. تعریف مسیر رشد شغلی شفاف و بازنگری در ساختارهای تصمیمسازی، برنامههای آتی این شرکت برای نهادینهسازی عدالت جنسیتی است.
***
تحلیل اظهارات معاون برنامهریزی ایمپاسکو نشاندهنده یک پوستاندازی استراتژیک در مدیریت منابع انسانی بخش معدن است. گذار از نگاه سنتی «معدنکاری مردانه» به رویکرد «معدنکاری دانشمحور»، فرصت بینظیری برای استفاده از پتانسیل نخبگان زن فراهم کرده است. تمرکز بر مفاهیم نوین مانند ESG و توسعه پایدار، حضور زنان را از یک انتخاب اخلاقی به یک ضرورت اقتصادی تبدیل میکند. موفقیت ایمپاسکو در سپردن پستهای کلیدی به زنان، میتواند الگویی برای سایر هلدینگهای صنعتی جهت عبور از موانع فرهنگی و ساختاری باشد.
